” شاخه های نور” نام کتاب بس جالبی از عرفان عاشقانه است که فاضل و نویسنده توانا میثاق با قلم شیوای خود آن را به رشتۀ تحریر درآورده است. مطالعۀ آن مشوق من در نوشتن این گفتار می باشد.

*مهندس رزاقی*


هر آن چیزی که در عالم عیان است
چو عکس آفتاب آن جهان است

شبستری

ارتباط ما با ستارگان و سایر اجسام سماوی به وسیلۀ امواج الکترومقناطیس می باشد که باند نورانی آن نقش مهمی را در این راستا داراست. تشعشعات الکترومقناطیس نظیر آنچه که از خورشید منتشر می شود شامل باند اشعه گاما با طول موج بسیار کوچک و انرژی فوق العاده زیاد است، و بعد به ترتیب اشعه ایکس X ، اشعه ماورأ بنفش و بعد می رسیم به باند بسیار کوچک اشعه نورانی قابل رویت که مرکب از هفت رنگ (قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی، بنفش و نیلی) است و سپس امواج مادون قرمز، ماکروویو، رادیو و رادار را می شود نام برد که از نظر انرژی بسیار ضعیف تر از امواج قبلی می باشند. این امواج غیر قابل رویت به چشم انسانی هستند. اصولاً همۀ تشعشعات الکترومقناطیس را می توان نوعی نور دانست منتها غیر از نور روشنایی معمولی، بقیه آنها از جهات مختلف قابل دید نیستند. طبقه بندی این امواج به ترتیب نزولی فرکانس یا افزایش طول موج آنها است . هرچند که معمولاً ما آنها را فقط در چند باند مهم که ذکر شد می شناسیم ولی در حقیقت هیچ فصل مشترک قاطعی بین آنها نیست. مثلاً وقتی به نور شکسته شدۀ خورشید در قوس و قزح در آسمان می نگریم، دیده می شود که هر رنگی در رنگ دیگر به تدریج محو می شود و نشانۀ آن است که طول موج ها از باندی به باند دیگر به طور یک نواخت در حال کم شدن می باشد. به عبارت دیگر می توان هر باند موجی را مرکب از هزاران موج با طول موج های نزولی مختلف دانست و همچنین است امواج نورانیی که از خورشید منتشر می شوند که در واقع موجی از منبع انرژی لایزال خورشید الهی می باشد.

زآنک هفت صد پرده دارد نور حق
پرده های نوردان چندین طبق

مولانا

حال ببینیم منبع اصلی فزیکی این انوار کجا است. به طور مثال ستاره ما خورشید که در ۱۳۹ میلیون کیلومتری زمین، در وسط منظومه شمسی قرار دارد، قطر آن در حدود ۱۳۰۰۰۰۰ کیلومتر است. حجم آن تقریباً یک میلیون مرتبه از حجم زمین بزرگتر است. خورشید به طور متوسط هر ۲۷ روز یک بار به دور محور خود می چرخد. درجه حرارت سطح خورشید بین ۴۰۰۰ تا ۶۰۰۰ درجه سانتی گرید تغییر می کند. حرارت کوره مرکزی آن حدود ۱۵ میلیون درجه سانتی گرید است. ۷۰٪ جرم خورشید هیدروجن و ۲۸٪ آن هلیوم و حدود ۲٪ هم از عناصر دیگر است. انرژی تولیدی در کوره خورشید به واسطۀ گداخت هسته ای (nuclear fusion) چون بمب هیدروجنی از ترکیب چهار هیدروجن به هم در سیستم زنجیری پروتون- پروتون می باشد، در این عکس العمل از ترکیب چهار هیدروجن در هر ثانیه چهار میلیون تن از جرم خورشید طبق فورمول E=mC2 انشتین تبدیل به انرژی می شود. به سبب تبادلات و پیچیدگی مسیر راه بین ده هزار سال تا چند میلیون سال طول می کشد تا این انرژی به سطح خورشید برسد. اگر موانع و تبادلات بین راه نمی بود این مسافرت حدود پنج ثانیه طول می کشید. عمر خورشید حدود پنج میلیارد سال است و اگر به همین منوال سوخت آن ادامه پیدا کند و از وزنش کم شود تا حدود پنج میلیارد سال دیگر تبدیل به غول بزرگی شده و از فعالیت می افتد. اگر تا آن زمان ها بشر بتواند حیاتی برای خود تصور کند بایستی از مدتها قبل به فکر گریز از سیاره زمین و در جستجوی سیاره قابل حیات دیگری در اطراف ستاره دیگری باشد.
در عرفان تمام موجودات به تجلیات نور خداوندی موجود می باشند “والله نور السموات والارض” و خداوند است نور آسمان ها و زمین.

در خرابات مغان نور خدا می بینم
این عجب بین که چه نوری ز کجا می بینم
هر دم از روی تو نقشی زندم راه خیال
با که گویم که در این پرده چه ها می بینم

سالک راه حق در طی مراتب سیر و سلوک تمام احساسات خود را مرکوب نور حق می پندارد. مولانا فرماید:

نور حق بر نور حس راکب بود
آنگهی جان سوی حق راغب شود
سوی حسی رو که نورش راکب است
حس را آن نور نیکو صاحبست
نور حس را نور حق تزیین بود
معنی نور علی نور این بود
نور حسی می کشد سوی ثری
نور حقش می برد سوی علی

فره ایزدی یا فیض رحمانی فروغی است ایزدی به دل هر که بتابد از همگان برتری یابد، همچنین از نیروی این نور است که کسی در حد کمالات نفسانی آراسته می شود.

گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد
بالله کز آفتاب فلک خوب تر شوی
از پای تا سرت همه نور خدا شود
در راه ذوالجلال چو بی پا و سر شوی

حافظ

سهروردی در حکمة الاشراق می گوید:
فره ایزدی نوری است که از ذات خداوند ساطع می گردد- در آیین مهر و حکمت اشراق خداوند را نورالانوار یا شید شیدان و مهر را صادر اول یا نخست آفرینش می دانند که واسطه بین آفریدگار و آفریدگان می باشند. او انوار و فیوضات را از آفریدگار می گیرد و به آفرینش می دهد.
در حکمت اشراق مظهر و مجلای مهر در عالم ظاهر آفتاب است که آن را سهروردی نور اعظم نامیده است. در اثر فروغ خورشید حیات یعنی نباتات و حیوانات و انسان به وجود آمده است، به همین جهت پیروان مهر سه بار در روز آن را نیایش می کردند و به همین مناسبت کلیه روشنی ها را مقدس می شمردند.
در اسطوره های مهر است که میترا سوار بر ارابۀ بزرگی است که چهار اسب سفید با نعلبندان زرین او را در پهنۀ آسمان بیکران، بین خورشید و گنبد دوار آسمان به حرکت دارند. او در یک دستش مشعلی به طرف آسمان و در دست دیگرش مشعلی به طرف زمین است. او فیوضات را از نور علی نور می گیرد و به وسیله خورشید به عالمیان می رساند.

قوت اصلی بشر نور خداست
قوت حیوانی مر ورا ناسزاست
شد غذ ای آفتاب از نور عرش
مر حسود و دیو را از دود فرش

مولانا

در هر حال این واسطه را در مسیحیت، مسیح یا فرزند خدا و در اسلام، نور محمدی می دانند.

زان سبب فرمود یزدان والضحی
والضحی نور ضمیر مصطفی

و در حکمت یونانی آن را عقل اول یا صادر اول یا لوگوس، به معنی (کلمه) می نامند. و در حکمت اسلامی آن را روح اعظم و در عرفان و تصوف آن را انسان کامل و در حکمت اشراق آن را نور اقرب می گویند که خداوند او را از روح خود مانند خویش آفرید << ان الله تعالی خلق آدم علی صورته>>

جلوه ای کرد که بیند به جهان صورت خویش
خیمه در مزرعه ای آب و گل آدم زد

حافظ

وقتی نور الهی کوه طور را به لرزه درآورد، موسی را ترس فراگرفت، ناگاه از درخت مبارک زیتون ندا آمد که: یا موسی، پیش بیا، منم، خدای هر دو عالم.
مولانا گوید:

همچنانک موسی از سوی درخت
بانگ حق بشنید کای مسعود بخت
از درخت انی انا الله می شنید
با کلام انوار می آمد پدید

تولد مهر در سحرگاه شب یلدا (برابر ۲۲ دسمبر و اول دیماه) است که از آن پس روز ها بلند و شب ها کوتاه می گردد. اقوام ایرانی چنین شبی را به عنوان غلبه و چیرگی نور بر ظلمت هر ساله جشن می گرفتند. هنوز هم این رسم در خانواده ها به گونه های مختلف بر پا می شود.
مظهر دیگر، نور عشق است که جان ها و دل ها را روشن می سازد و موجب حرکت جهان به طرف کمال است. از این رو مهر دو مظهر دارد، یکی نور روشنایی و دیگری نور عشق که هر دو سازنده و گرداننده آفرینش و نجات دهنده انسان از تاریکی و جهل است .
نور عشق هم مانند نور روشنایی درجات بسیاری دارد.

پس محبت وصف حق دان عشق نیز
خوف نبود وصف یزدان مجید
شرح عشق ار من بگویم بر دوام
صد قیامت بگذرد و آن نا تمام
عشق را پانصد پرست و هر پری
از فراز عرش تا تحت الثری

با این اشعار جاودان از مولانا به این گفتار خاتمه می دهم.

نور حس را نور حق تزیین بود
معنی نور علی نور این بود
زانک محسوسات دونتر عالمیست
نور حق دریا و حس چون شبنمی است
از همه اوهام و تصویرات دور
نور نور نور نور نور نور

یادداشت: در بسیاری از بحث میتراییسم این گفتار از جزوه سرچشمه عرفان نوشته شادروان دکتور همایونی بهره گیری شده است.