سند دست اول

 نام: زيست نامه تاچ

نويسنده: پوهنمل انجنير شاه نور تاچ

طرح جلد: شاه نور تاچ

طراحی و صفحه آرايی: گروه خدماتی كاج

شمارگان: ١٠٠٠ نسخه

نوبت چاپ: اول، تابستان ١٣٩٩

چاپ و صحافی: كاج

قيمت: ٣٠٠ افغانی

در پشت جلد برعلاوه عنوان ” زيست نامه تاچ ” توضيح داده شده ” مردی از دوران مشروطه سوم.”همين توضيح عاطفی مشخص می كند كه علائق عاطفی و نسبی نويسنده در جای مطال كتاب بايد سايه انداخته باشد. اين طبيعی هم است وقتی پسری بخواهد درباره پدر كه خود سخت وام دار محبت های اوست چيزی بنويسد حتماً مخلوطی از گرايش عاطفی و واقعيت های رفتاری شخص مورد نظر است كه اين كتاب نيز از آن مستثنا نيست. چه آن قسمت ها كه در باره خود مرحوم براتعلی تاچ نوشته شده است و چه آن قسمت های كه به ياد مادرش بانو شمسی نوشته شده است، در هر دو مورد بار عاطفی كلمات به صورت آشكار هويداست.

گذشته از نويسنده، مقدمه را كه جناب داكتر شاه ولی نوشته است نيز عاطفی و متمركز بر شخص مرحوم تاچ است تا مطالب كتاب. مواردی كه در مقدمه آمده است به تكرار در خود كتاب صورت بسيار مشروح ذكر شده است. مقدمه معمولاً معرفی و توضيح دهنده كتاب است اما اين مقدمه تا حدی فاصله دار با محتوای دسته بندی شده كتاب نوشته شده است. هرچند در مور شخص جناب تاچ به خصوص، مطالب قابل قبولی آورده شده است، لیكن خوب بود مقدمه بر بخش های مطالب كتاب متمركز می بود. 

از لحاظ فنی نيز مشكلات وجود دارد. يك ورق فاصل برای توضيح نگاره ها بايد وجود می داشت. بخش ها به جای شماره هر فصل بايد عنوان جداگانه می داشت، به خصوص بخش آخر مطالب مطلق از ديگران برای تاچ مرحوم است، خيلی درست تر بود كه عنوان و حتی ورق فاصل جداگانه می داشت. در شناسنامه نيز بايد نام طراح و صفحه آرا به عنوان شخص می آمد اينكه عنوان گروه خدماتی كاج. گرچند اين كار در اواخر رسم شده اما غير حرفه ای و ناصواب است. چيزی ديگری كه براي خودم آزار دهنده بود نحوه پرداختن به استخدام يك فاميل فقي هزاره از قوم نويسنده در صفحه ٢١٣ است. نويسنده به شكلی آورده كه گويا خودش از همين قوم بلاكش نباشد ” مادرم براي اينكه در امور خانه كمكی ( كمك كننده، همكار) داشته باشد، يك فاميل از مردم هزاره را كه سه دختر نيمه جوان و يك پسر كوچك داشتند در پياده خانه برای شان جا داد. مشروط بر اينكه يكی از دخترك های وی برای مادرم همدستی نمايد ” اين روايت يك رو شاه و گداست كه نه به رسم عاطفی ريشه های تباری نويسنده جور می آيد و نه هم به شعارهای حزبی نويسنده كه مساوات و حق كارگر و دهقان بود. نكته ديگری كه هيچ هم خوانی با عنوا كتاب ندارد بخش ششم و به نوعی برجسته سازی نورمحمد تركی در روايت از حزب دموكراتيك خلق است. در اين مورد سخن زياد است اما به نظر من در اين كتاب نشر چنين مطلبی كه ربط به مرحوم براتعلی تاچ ندارد كمی وصله ناجور است.

با تمام آن چه گفته آمد كه اگر كاستی به حساب آيد برجستگی های كتاب كم نيست. فرم روايی و داستان گونه كتاب چنان روان و رمانتيك است كه خواننده هيچگاه احساس خستگی نمی كند. از طرفی اين اولين روايت دست اول از تاچ بزرگوار و خانواده ايشان است كه پس از سالها غربت و مهجوری نشر می شود. تا حال زندگينامه هاي متعدد در مجله تنظيم نسل نو مقيم كوی پاكستان، مجله غرجستان و بعضی وبسايت ها از مرحوم براتعلی تاچ نشر شده اند اما هيچكدام به اندازه اين كتاب مستند و روايت يك دست ندارند. از اين لحاظ يك كار بكر و آغاز روشن است كه را برای پژوهشهای بيشتر و بهتر باز می كند. 

مهم ديگری كه در اين كتاب برجسته تَر از بسياری كتاب های شبيه است حضور و نقش شادروان بانو شمسی همسر مرحوم براتعلی تاچ است كه وی به عنوان بانوی نمونه روزگارش پا به پای همسر، جامعه و مردمش نقش آفرينی كرده است. همه می دانند كه آقای تاچ از تبار محروم ترين قوم افغانستان پس از سالها تبعيض و ستم سيستماتيك برای بار اول قد بلند كرد و تا سر ماستری در كشور تركيه درس خواند و اولين شخص از قوم هزاره است كه سمت استادی را در دانشگاه كابل كسب كرد و درس گفت. در همان ايام بانو شمسی در كنار شوهر ضمن رسيدن به امور خانه، معلمی هم می كند و تا مديريت كودكستان پيش می رود. در راديو هم كه سخت ترين شرايط كار بانوان زمانه اش بوده كار می كند. در سالهای سرد و زمستانی كه تاچ ده سال را پيوسته زندانی است اما بانو شمسی سنگ صبور كل خانواده و حامی و پرستار فرزندان قد و نيم قد خود و براتعلی تاچ است. نقش و رنج تأثير گزار خانم ها به صورت اكثر با دريغ در جامعه و ادبيات نوشتاری ما غائب است اما آقای شاه نور تاچ در اين كتاب تا حد زيادی حق مطلب را ادا كرده است.

اين كتاب برای اهالی تحقيق اگر بخواهد بخشی از جنبش مشروطيت را مطالعه كند سندهای فراوان دارد و هم اگر بخواهد شخصيت و كارنامه شادروان مرحوم براتعلی تاچ را مورد كنكاش و بررسی گيرد نيز اولين متن مكتوب و سند دسته اول است كه از فرزند ايشان در اختيار عموم قرار گرفته است. اين كار جناب شاه نور تاچ با تمام كمبوداتی اگر در نظر گرفته شود افق جديدی است برای به خصوص تاچ شناسی كه بابت اين تلاش سودمند جامعه پژوهشی ما تا هميشه مديون جناب شاه نور تاچ خواهد ماند. 

ضمن تبريك برای محترم انجنير شاه نور تاچ توفيق فراوان و برای مرحوم شادروان براتعلی تاچ آرامش ابدی آرزو می كنم.

عبدالله اكبری

١٢ جدی ١٣٩٩

كابل، جاده شهيد مزاری